Daddy Long Legs by Jean Webster
اثر جین وبستر که یکی از بهترین رمانهای عاشقانه کلاسیک است را از فردی غریبه و ناآشنا دریافت کردم. او بستهای به خانهام فرستاد که حاوی یک کتاب و یک نامه بود. قبل از مطالعه، در نامه نوشته بود: «به نظرم، مورد شگفتانگیز در مورد کتابها این است که آنها میتوانند در لحظات مختلف زندگی ما، معنای دیگری داشته باشند. این رمان از این دست کتابهاست. این اثر احتمالا بر خلاف آنچه قبلا خواندهای و قطعا از آن کتابهایی نیست را مد روز باشد، ولی به شدت رمانی اسرارآمیز است و بهتر آنکه عمیق بخوانیش.
در کتاب تلاشهای جودی ابوت را به داشتن دوستیها، کوششهایش برای مهارت در نوشتن و اولین تجربهاش با عشق را خواهی دید. جین وبستر همه کتاب را در لحنی معصومانه، سرگرمکننده و ساده بیان میکند. با گذشت زمان، نامههای جودی، نشان از تغییرات درونی و اجتماعی او دارد، و اینکه چگونه او به سرعت تبدیل به زنی مستقل میشود». پیش از آنکه شروع به خواند کتاب کنم، روح اسرارآمیز نامه ذهنم را رها نمیکرد. فکر میکنم او را قبلا جایی دیدم، زمانی که از در یتیم خانهای که در آن کار میکردم مردی گذشت و من سایه بلند قد او را که نور خورشید آن را بیشتر به داخل میکشید را دیدم، اما او کیست؟
شخصیت های اصلی کتاب
جودی آبوت: شخصیت اصلی رمان جین وبستر که در یتیم خانه بزرگ شده و به نوشتن علاقه زیادی دارد. دختری بسیار باهوش، اجتماعی و شاد است و تحت سرپرستی مردی مهربان و در عین حال عجیب قرار دارد. او از نام اصلیاش «جروشا» بیزار است، ولی عاشق اسم جودی است.
سالی مکبِراید: دختر خجالتی ولی شیرینی است، او یکی از هم اتاقیهای جودی در دبیرستان یادبود لینکلن است. آنها رابطه دوستانه بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند. او با وجود قدی کوتاه و بدنی چاق، ارادهای قوی دارد.
جولیا پندلتون: دانش آموز ثروتمند، خودخواه، قد بلند و زیبا که یکی از هم اتاقیهای جودی و سالی در دبیرستان است.
جوانا اسلون: مدیر خوابگاهی است که جود و هم کلاسیهایش در آن زندگی میکنند. اغلب از اینکه او را خانم بنامند، تنفر دارد، زیرا هنوز مجرد است.
جرویس پندلتون: او عموی جولیاست، ثروتمند و بسیار با شخصیت است، ولی به مادیات اهمیت زیادی نمیدهد.
مری: زن قوی، شوخ طبع و با قدرت عمل بالاست. او ایده بسیار واقع گرایانه برای آموزش یتیمها دارد، به همین دلیل محبوب کودکان است.
جیمی مکبراید: برادر مهربان، محبوب و بزرگتر سالی است و جودی ابوت را دوست دارد.
لئونورا فنتون: همسایه جدید جودی که 1 سال بزرگتر از اوست. او به علت بیماری در قفسه سینه یک سال از تحصیل دور بود، به همین علت همکلاسی جودی ابوت شد.
کاترین: مدیر یتیم خانه جان گیر است. به علت روحیه سختگیرانهای که داشت، کودکان اغلب از او متنفر بودند.
زیباترین نامه بابا لنگ دراز به جودی ابوت
«جودی عزیزم! کاملا با تو موافقم که عدهای از مردم هرگز زندگی نمیکنند و زندگی را یک مسابقه دو میدانند و میخواهند هر چه زودتر به هدفی که در افق دور دست است دست یابند و توجه نمی کنند که چقدر خسته شدهاند که حتی شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم برسند ناگهان خود را در پایان خط میبینند. در حالی که نه به مسیر توجه داشتهاند و نه لذتی از آن بردهاند. دیر یا زود آدم پیر و خسته میشود در حالیکه از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برای بی تفاوت میشود و فقط او میماند، خستگی و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد.»
«جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته میشویم. هر چه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد، علاقه و وابستگی نیز بیشتر میشود. پس هر کسی را بیشتر دوست داریم و میخواهیم که بیشتر دوستمان بدارد، باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.»
Daddy Long Legs by Jean Webster
کتاب | |
---|---|
تعداد صفحه: | 208 |
زبان کتاب: | انگلیسی |
سطح: | متوسط |
شابک/ISBN: | 978014133119 |
قطع: | رقعی |
ناشر: | Puffin Classics |
نوع جلد: | شومیز |
نویسنده/نویسندگان: | Jean Webster |
ژانر : | کلاسیک داستانی |
نظرات کاربران درباره Daddy Long Legs by Jean Webster
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد Daddy Long Legs by Jean Webster نظر می دهد.