Verity by Colleen Hoover
کتاب حقیقت نوشته کالین هوور، ماجرای عاشقانهای دارد اما چاشنی معما و قتل نیز به آن اضافه شده است. شخصیت اصلی داستان، لوون اشلی نام دارد؛ لوون نویسندهی جوانی است که با مردی به نام جرمی آشنا میشود و جرمی با ورود خود به زندگی لوون، او را به سوی اسرار پیچیده و خونینِ خود و همسرش میکشاند.
خلاصهای از کتاب حقیقت:
کتاب حقیقت (Verity) با آشنایی دو شخصیت اصلی داستان یعنی لوون و جرمی آغاز میشود. جرمی همسر نویسندهای معروف به نام وریتی کرافورد است و به لوون پیشنهاد کاری عجیبی میدهد؛ از او میخواهد تا یک سری از آثار ناتمام همسرش را بنویسد چرا که وریتی به دلیل آسیب جسمانیای که دیده دیگر قادر به نویسندگی نیست. لوون در ابتدا تمایلی به قبول کردن این پیشنهاد ندارد اما مشکلات مالی او باعث میشود تا برای انجام این کار به منزل جرمی و وریتی نقل مکان کند تا از یادداشتهای وریتی استفاده کند اما در میان یادداشتها، دفترچهی خاطرات وریتی را پیدا میکند. این دفترچه، او را با شخصیت حقیقی دوریتی آشنا میکند. لوون تصمیم میگیرد این دفترچه را پنهان کند چون آشکار شدن حقیقت منجر به ویرانی جرمی میشد اما به مرور زمان احساسات لوون نسبت به جرمی افزایش پیدا میکند...
اهمیت رمان حقیقت در چیست؟
این کتاب در سال 2018 منتشر شد و مانند سایر کتابهای کالین هوور (Colleen Hoover) با استقبال خوانندگان مواجه شد تاجایی که چندین هفته در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفت. از طرف دیگر، رمان حقیقت در سال 2019 به عنوان یکی از 10 رمان برتر عاشقانه توسط کاربران سایت گودریدز انتخاب شد. کتاب حقیقت، قبل از هر چیزی به عشق و اهمیت و جایگاه آن در خانه و خانواده میپردازد و در کنار این موضوع، ذهن مخاطب را در تشخیص میان واقعیت و خیال به چالش میکشاند.
کالین هوور را بیشتر بشناسیم
کالین هوور متولد سال 1979 در آمریکا است. او سالهای نخست زندگی خود را در سالتیلو گذراند و برای تحصیل در رشتهی کار و امور اجتماعی به دانشگاه تگزاس رفت. هوور در 21 سالگی با هیت هوور ازدواج کرد و این زوج اکنون سه فرزند پسر دارند.
او در سال 2011 به نویسندگی روی آورد و رمان «بسته» را نوشت. هوور در ابتدای امر تمایلی به انتشار این رمان نداشت اما با توجه به نقدهای مثبتی که دریافت کرد تصمیم به انتشار آن گرفت و نتیجهی چنین تصمیمی مسیر شغلی او را برای همیشه تغییر داد. رمان «بسته» در صدر فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورکتایمز قرار گرفت و همین اتفاق باعث شد تا کالین هوور چندین داستان و رمان دیگر نیز بنویسند که همگی با استقبال زیادی از سوی خوانندگان مواجه شدند.
این نویسنده در حال حاضر یکی از پرفروشترین نویسندگان در کشور آمریکا محسوب میشود. هوور در میان خوانندگان ایرانی نیز چهرهی شناختهای است و پیش از این ما با نام او از طریق رمانهایی مانند «و کسی نماند جز ما» و «اعتراف» آشنا شدهایم.
جملات برگزیدهی کتاب حقیقت (وریتی):
- تصور من این ست که ایدههایم دوست داشتنىتر از خودم هستند!
- مادرم معتقد بود که هر خانه یک روح دارد. اگر این گفته صحت داشته باشد؛ روح خانه وریتى کرافورد نیز به اندازه ظاهرش تیره و افسرده خواهد بود.
- در واقع؛ شاید بهتر بود احساس مىکردم که پس از یک مهمانى با فردى آشنا شده و با هم شام خوردیم؛ همین و بس! اما صبح روز بعد من اینگونه فکر نکردم بلکه میزان دیوانگى من بیشتر و بیشتر شد. با گذشت هر روز؛ آشنایى خود را ارزشمندتر از قبل مىدیدم. عشق همین است... یعنى در واقع؛ عشق در اولین نگاه همین است! و اکنون من مىدانم که عشق در اولین نگاه غلط است.
- آنچه عاشقش هستید را بیابید و به آن فرصت دهید شما را بکشد!
- از همه زندگینامهها که خود افراد مىنویسند متنفرم چون آکنده از دروغ هستند. مولف همه افکار متظاهرانه و نظرات ریاکارانه را براى خودنمایى بکار مىگیرد. یک نویسنده باید شهامت کافى داشته باشد تا خود را همانگونه که هست معرفى کند مگر اینکه بخواهد یک لایه حفاظتى بین روح نویسندگى و کتابهایش ایجاد کند.
در بخشی از کتاب حقیقت میخوانیم:
گاهى اوقات به آن شب اول که با جرمى ملاقات کردم فکر مىکنم؛ آیا اگر چشمان ما با هم تلاقى نمىکردند، زندگى من باز هم اینگونه بود؟ آیا تقدیر من از همان ابتدا این بود که یک چنین پایان غمانگیزى داشته باشم؟ یا شاید این پایان غمانگیز ناشى از انتخابهاى اشتباه خودم است نه تقدیر؟
البته من هنوز به پایان غمانگیز نرسیدهام و احتمالاً زمانى که به آن برسم قادر به شرح جزئیات براى شما نخواهم بود. در هر حال؛ پایان غمانگیز از راه خواهد رسید... در راه است! مىتوانم آن را احساس کنم همانطور که مرگ چستین را احساس کرده بودم؛ من در آن زمان تقدیر او را پذیرفتم بنابراین تقدیر خود را نیز با آغوش باز خواهم پذیرفت.
نمىگویم تا شبى که جرمى را ملاقات کردم گم شده بودم اما به جرأت مىگویم که همان لحظه که جرمى از آن سوى اتاق به من نگاه کرد پیدا شدم.
قبلاً از او نیز چندین نامزد داشتم؛ حتى افرادى بودند که فقط براى یک شب ذهن مرا به خود مشغول کرده بودند. تا قبل از آشنایى با جرمى؛ هرگز زندگى مشترک را در ذهن متصور نشده بودم اما همان شب که او را دیدم؛ روز ازدواجمان را تصور کردم، اولین شب در کنار او را تجسم کردم و سپس ماه عسل و فرزندانمان را در تخیلاتم دیدم.
تا آن زمان؛ ایده خاصى در مورد عشق نداشتم چون به نظرم بىمعنى و بیش از حد مصنوعى بود. درواقع؛ عشق را دستاویز شرکتهاى تولیدکننده کارت تبریک مىدانستم که خواهان افزایش فروش کارتهاى تبریک هستند. حقیقتا تا آن زمان علاقهاى به عشق یا عاشق شدن نداشتم.
هدف من از حضور در آن مهمانى این بود که بتوانم یک مرد پولدار را به دام بیندازم. اما پس از آشنایى با جرمى کرافورد؛ آن مهمانى را با دستاورد بالاترى ترک کردم. زمانى که او وارد تالار شد دانستم که یک مرد ثروتمند اما خوشتیپ وارد شده است؛ هر چه باشد من در یک مهمانى خیریه شرکت کرده بودم. اصولاً افراد فقیر در اینگونه مهمانىها حضور ندارند مگر اینکه براى ارائه خدمات به افراد ثروتمند استخدام شده باشند.
Verity by Colleen Hoover
کتاب | |
---|---|
تعداد صفحه: | 285 |
زبان کتاب: | انگلیسی |
شابک/ISBN: | 9781791392796 |
قطع: | رقعی |
ناشر: | Independently Published |
نوع جلد: | شومیز |
نوع کاغذ : | بالک |
نویسنده/نویسندگان: | Colleen Hoower |
ژانر : | عاشقانه - معمایی |
نظرات کاربران درباره Verity by Colleen Hoover
نظری در مورد این محصول توسط کاربران ارسال نگردیده است.
اولین نفری باشید که در مورد Verity by Colleen Hoover نظر می دهد.