داستان راجع به زن آمريکايي جواني به اسم Alexandra Boyd است که پس از مرگ برادر عزيزش به کشور بولگاريا، شهر Sofia سفر مي کند تا شايد زخم هاي ناشي از اين فقدان بزرگ را التيام بخشد. اما تقدير داستان ديگري براي او در نظر گرفته است. به محض رسيدن به شهر او به زوج ميانسالي در تاکسي کمک مي کند اما متوجه مي شود که آنها بطور تصادفي يکي از کيف هاي خود را در داخل تاکسي جا گذاشته اند. داخل اين کيف يک جعبه چوبي حک شده وجود دارد که درون اين جعبه نيز کوزه اي از خاکستر باقي مانده يک انسان با عنوان Stoyan Lazarov به چشم مي خورد. 

در داستان برف‌های کلیمانجارو، نویسنده درد و محنت مردی زخمی به نام هری Harry را که دچار یک بیماری ناعلاج شده است، را به تصویر می کشد. در این داستان، نویسنده دردهای فیزیکی و روحی هری Harry را به تصویر کشیده و خاطرات گذشته‌ ی او را در لحظه‌های رهایی از درد بیان کرده‌است. این داستان ترکیبی از دردمندی انسان و بی رحمی جهان پیرامون می باشد.

کتاب خال‌کوب آشویتس اثر هدر موریس، روایتیست عاشقانه از پایبندی لالی و گیتا به عشقشان در دورانی آکنده از اندوه و وحشت. این اثر داستان زندگی لالی سوکولوف، یکی از هزاران زندانی در اردوگاه آشویتس را در بحبوحه جنگ جهانی دوم بیان می‌کند که وظیفه خالکوبی شماره بر ساعد تازه واردان به اردوگاه به او سپرده شده بود.

کتاب پرنده خارزار، رمانی نوشته ی کالین مک کالو است که نخستین بار در سال 1977 به انتشار رسید. این داستان وسیع و حماسه گونه درباره ی رویاها، مشکلات، آرزوهای تاریک، و عشق های ممنوعه در مناطق خشک و بیابانی استرالیا، مخاطبین را در سراسر جهان مسحور خود ساخته است. کتاب پرنده خارزار، داستان سه نسل از خانواده ی کلیریس را روایت می کند؛ گله دارانی که از سرزمینی زیبا و سرسخت، زندگی طلب می کنند و همزمان با دلخوری ها، ضعف ها و اسراری رو به رو می شوند که به خانواده شان رسوخ می کند. داستان این رمان بیش از هرچیز، به ماجرای زندگی تنها دختر خانواده، مگی و رابطه ی طولانی اش با کشیشی به نام پدر رالف دوبریکاسار می پردازد؛ ارتباطی پر تب و تاب که ورای محدودیت های زمان و مکان قدم می گذارد.

«بار هستی» اثر میلان کوندرا،نویسنده ی چک،تفکر و کاوش درباره ی زندگی انسان و فاجعه ی تنهایی او در جهان است... چگونه بار هستی را به دوش می کشیم؟آیا «سنگینی» بار هول انگیز و «سبکی»آن دلپذیر است؟...

کورا دختری ست که در یک مزرعه پنبه در ایالت جورجیا برده است و کم کم قدم به دنیای زنانگی می گذارد،دوره ای که دردهای بیشتری در انتظارش است.یک روز سزار،برده جدیدی که از ویرجینیا آمده،با او در مورد راه آهن زیر زمینی صحبت می کند و با هم تصمیم سختی می گیرند: فرار. راه آهن زیر زمینی،هم به سرزمین آزاد متصل می شود،هم به سرزمین های موافق برده داری،و می توان با سفر در این راه آهن،چهره واقعی آمریکا را در آن دوران دید. اما آن دو به کجا می رسند و چه سرنوشتی در انتظارشان است؟