رمان و داستان ترکی استانبولی
Havvanın UC Kızı
Hicbir Karsılasma Tesadüf Değildir
تقدیر انسان را رها نمی کند، لحظه به لحظه از نو نوشته می شود. لحظاتی می رسد که کاری را که گفته بودی انجام نمی دهم، انجام می دهی، چیزی را که گفته بودی تحمل نمی کنم، تحمل می کنی، چیزی را که دوست نداشتی دوست می داری، وقتی خیال می کنی نمی توانی بروی، در لحظه ای تصمیم به رفتن می گیری و می روی. می گویی مُردم، اما باز زندگی می کنی...
Icimizdeki Seytan
این کتاب روایتی دارد از شیطان درون انسان ها، از شرارتی که به تدریج در وجود انسان قدرت می گیرد و افراد ضعیف تر را به کام خود فرو می برد. ماجرای اثر پیش رو پیرامون دو جوان به نام های عمر و ماجده است، کسانی که زندگی مشترک شان را در کمال عشق آغاز می کنند و بعد دچار چیزهای نه چندان خوشایندی می شوند که شاید جامعه و یا شاید روح ضعیفشان به آن ها تحمیل می کند.
Kalbin Temizse Hikayen Mutlu Biter
Kara Kitap
Kirmizi Saçlı Kadin
«زنی با موهای قرمز» تازه ترین رمان اورهان پاموک، نویسندهی نامدار ترک و برنده جایزهی نوبل ادبیات است. جِم پسری جوان و سودایی است که دست تقدیر او را به روستایی در اطراف استانبول میکشاند. او آنجا درگیر ماجرایی عاشقانه میشود که زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد.
Kurk Mantolu Madonna
Masumiyet Müzesi
Nazim Hikmet
در این اثر ناظم جا به جا در کنار روایت هایش از زندگی انسان ها تصاویری زیبا و شاعرانه ای از روابط آن ها به دست می دهد. سال های جنگ در بیرون از زندان دشوارتر از درون است. پیرایه که با تنگدستی زندگی را می گذراند بارها در نامه هایش از دشواری زندگی اش با ناظم سخن می گوید. در یکی از نامه هایی که برای ناظم نوشته است وحشت از پیرشدنش را بازگو می کند و ناظم در شعری از این نامه یاد می کند.اشعار ناظم در واپسین سال های زندگیش سرشار است از اندوه جدایی عنقریب و دل کندن از زندگی و زیبایی های آن.