NOVEL
NOVEL
My Absolute Darling
My Fathers Paradise
آريل سبار شهر باستاني زاخو را دوباره زنده ميکند و به دنبال زادگاه خانواده اش ميگردد. اين کتاب رويتگر داستان تحمل و اميد به فرداهاست.. در گوشه اي دور افتاده از جهان، جايي فراموش شده و دور از دسترس، گروهي از کردهاي يهودي زندگي ميکردند و آن قدر دور از جوامع ديگر بودند که هنوز زبانشان ارامي بود. با وجود اينکه اکثرا بي سواد بودند، نقال ها و عارفاني با تجربه بودند و در آرامش و هماهنگي با ساکنين مسلمان و مسيحي کوه هاي همسايه زندگي ميکردند. يونا سبار در اين قبيله به دنيا آمد. پسر يونا، آريل در لس آنجلس بزرگ شد، جايي که پدرش استاد موفقي شده بود و سعي در حفظ سنت هايش داشت و آريل نميخواست درگير سنتهاي عجيب پدر مهاجرش شود تا اينکه خودش پسردار شد.....
My Name Is Lucy Barton-Amgash Book-book1
My Policeman by Bethan Roberts
Never Let Me Go by Kazuo Ishiguro
No Friend But The Mountains
No longer Human by Osamu Dazai
No Time Like the Future: An Optimist Considers Mortality
NORMAL PEOPLE by Sally Rooney
Norse Mythology by Neil Gaiman
اسطورههای اسکاندیناوی، اسطورههای سرزمینهای سرد هستند با شبهای زمستانی خیلی خیلی طولانی و روزهای تابستانی بیپایان، اسطورههای مردمی که هرگز کاملا به کسی اعتماد نمیکردند، حتی به ایزدان خودشان، اگرچه از آنها میترسیدند و به آنها احتران میگذاشتند. بهترین گمان ما این است که ایزدان آسگارد از آلمان آمدند و در اسکاندیناوی گسترش یافتند و بعد به بخشهایی از جهان که وایکینگها تصرف کردند راه یافتند، به جزیره اورکنی اسکاتلند و سرزمین اسکاتلند، ایرلند و شمال انگلستان، جایی که این مهاجمان نام ادین و تور را بر بخشهایی از آن سرزمینها نامگذاری کردند
November 9 by Colleen Hoover
کتاب «نهم نوامبر» رمانی نوشته ی «کالین هوور» است که نخستین بار در سال 2015 به چاپ رسید. «فلن» روز قبل از نقل مکان به آن سوی کشور، با رمان نویسی جوان به نام «بن» آشنا می شود. آشنایی نه چندان به موقع آن ها باعث می شود «فلن» آخرین روزش در لس آنجلس را در کنار «بن» بگذراند، و به این ترتیب، زندگی پر فراز و نشیبش به منبع الهامی برای «بن» در خلق رمانش تبدیل شود. این دو در طول زمان و روابط گوناگون خود، هر سال در همان روز با یکدیگر ملاقات می کنند. تا این که یک روز «فلن» شک می کند که آیا «بن» در حال گفتن حقیقت بوده یا فقط واقعیتی بی نقص را از خودش ساخته تا پیچ و خم نهایی داستانش را به وجود آورد. آیا رابطه ی «بن» با «فلن»—و همینطور رمانش—را می توان یک داستان عاشقانه در نظر گرفت؟