NOVEL
NOVEL
Aristotle and Dante Discover the Secrets of the Universe by Benjamin Alire Sáenz
Aristotle is an angry teen with a brother in prison. Dante is a know-it-all who has an unusual way of looking at the world. When the two meet at the swimming pool, they seem to have nothing in common. But as the loners start spending time together, they discover that they share a special friendship—the kind that changes lives and lasts a lifetime. And it is through this friendship that Ari and Dante will learn the most important truths about themselves and the kind of people they want to be.
Arthas - Rise of the Lich King - World of Warcraft 6
Asylum-Asylum series-Book1
براي دنيل کرافورد شانزده ساله کالج نيوهمپشاير چيزي بيشتر ازيک برنامهي تابستاني است- در واقع خط زندگي است. دن که در دبيرستان شخصي منفور بود، از پيدا کردن دوستاني در آخرين تابستانِ پيش از رفتن به دانشگاه، بسيار هيجانزده است؛ اما وقتي وارد برنامه ميشود، درمييابد که خوابگاه تابستانياش قبلاً يک آسايشگاه بوده است و فراتر از اين، آنجا را بهعنوان تيمارستان ميشناسند؛
At First Sight
اکنون جرمی Geremy در شهر کوچک بون کریک boone creek در شمال کارولینا زندگی می کند. او با لکسی دارنل lexie darnell ازدواج کرده است و منتظر گسترش این خانواده ی کوچک می باشد. اما پیش از این که زندگی او یک روند عالی و آرامش بخش را طی کند، یک ایمیل مرموز و اسرار آمیز موجب می شود تا او و همسرش درگیر سلسله وقایع نا خواسته ای شوند. حال ما چگونه باید بفهیم واقعا چه کسی را دوست داریم؟ چگونه باید با شک ها و تردید ها و ترس هایی که بر سر راه پدر یا مادر شدن قرار دارد دست و پنجه نرم کنیم؟
Auggie and Me Three Wonder Stories
"« وقتی با شرایط خاصی به دنیا آمده اید كه توی چشم هستید،همرنگ شدن با اجتماع سخت است.
Bad Blood: Secrets and Lies in a Silicon Valley Startup
Batman- Nightwalker
Beautiful Ruins by Jess Walter
Becoming
Becoming سخت
BEFORE I FALL
اين خيلي باعث تعجبمه كه چقدر راحت همه چيز عوض ميشه، چقدر آسونه كه از همون مسير هميشگي شروع كني و از جاي تازهاي سر در بياري. فقط يه قدم اشتباه يه مكث، يه راه انحرافي كافيه تا عاقبت دوستاي جديد پيدا كنين، يا يه اتفاق بد بيفته، يا رابطهتون به فنا بره. قبلا هرگز به ذهنم خطور نكرده بود؛ قبلا هرگز قادر به ديدنش نبودم. و اين باعث ميشه به طور ناخوشايندي حس كنم شايد همه اين احتمالات در يك زمان وجود دارن، مثلا تو هر لحظهاي كه زندگي ميكنيم هزاران لايه ديگه زير اون هست كه متفاوت به نظر ميرسه. شايد من و ليندزي دوستاي صميمي هستيم و هر دو از هم بيزاريم. شايد من فقط به اندازه يه كلاس رياضي با هرزگي فاصله دارم، درست مثل آنا كارتولو. شايد منم در عمق وجودم مثل اونم. شايد همهمون هستيم. .....